پایگاه رهنما:
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، حاوی واقعیتهای سیاسی و اجتماعی معناداری بود؛ جریان خسته سالار اصلاحطلب چه آنهایی که ترجیح دادند حضور صریحی در انتخابات نداشته باشند و چه آنهایی که با لیست به کارزار انتخابات وارد شدند، متوجه این واقعیت شدند که دیگر طرح بحثهایی همچون نظارت استصوابی و پاتکهای رادیکال نهتنها در افکار عمومی کارگر نیست، بلکه بهعنوان یک «میانبر» نیز برای عبور از بحران هویت، در بین مردم خریدار ندارد؛ این جریان با پیروزی قاطع لیست «ایران سربلند» در تهرآنکه متشکل از چهرههای سرشناس و البته جوانان ارزشی بود، ادبیات گفتمانی و اجتماعی خود را رو به فرسایش دید؛ در حقیقت در آسیبشناسی گفتمانی طیف اصلاحطلب میتوان به این گزاره مهم اشاره کرد که راه توسعه از مسیر سیاست خارجه به بنبست رسیده و ادبیات اقتصادی لیبرال و نولیبرال در عمل، زمینگیر شده است؛ بنابراین این جریان برای حفظ حیات سیاسی باید هم از جنبه تئوریک و هم از جنبه عملی، خود را بازیابی و بازسازی کند.
دوم اینکه میزان مشارکت در انتخابات یازدهم در قیاس با ادوار گذشته چنددرصدی کمتر بود، اگر از هیولای ساختگی و پنبهای کرونا و اخبار ترسانگیز آنکه یقیناً روی طیفهای رأیدهنده اثر گذاشت، از نارضایتی مردم از عملکرد اقتصادی دولت و کم کاریهای مجلس دهم نیز نمیتوان گذشت؛ دولتی که در شش سال و اندی گذشته، ایده کارآمد و قوی برای گرهگشایی از مسائل و مشکلات مبتلابه در جامعه نداشت و ندارد. چک سفید امضایی که اصلاحات از سال 92 تابهحال به دولت تدبیر و امید داده بود در باجه انتخابات 98 برگشت خورد. حالا اما عدهای آمدند تا راهحل را غیر از بستن با کدخدا تعریف کنند و بارقههایی از امید برای بهبود شرایط حکمرانی در دل مردم ایجاد کنند. رأی معنادار مردم تهران به لیست ایران سربلند را میتوان نمادی از اثربخشی این رویکرد دانست. از طرفی، جریان منتقد دولت، با ضعف گفتمانی مفرط رقیب و البته جلب نظر مردم به اثربخشی مجلس آینده، توانست اکثریت کرسیهای مجلس را در حوزههای انتخاباتی مختلف به دست آورد. کار جریان پیروز باید از همین روزها آغاز شود و بهنوعی ایدههای ملموس حکمرانی که در هنگامه تبلیغات انتخاباتی باید ارائه میشد را بهمجرد در اختیار گرفتن مجلس تئوریزه و پیاده کند. هرچند انتظار نیست مجلس جدید که به نحوی وارث مصوبات و کاستیهای مجلس سلفی بگیر گذشته بوده در کوتاهمدت شقالقمر کند، اما انتظار است در میانمدت ریلگذاری قانونی مجلس را به کمک بازوهای پژوهشی و هستههای نخبه ورز خود تغییر دهد و خط بطلانی بر این فرضیه بکشد که مجلس نمیتواند کار خاصی برای بهبود شرایط انجام بدهد. دغدغه مجلس یازدهم باید حرکت دادن کشور به سمت توسعه درونزا و مسئله کارآمدی با جهتگیری عدالت باشد، دو دال گفتمانی که در دولت فعلی طردشده، باید به شکل ملموسی احیا شود و بتواند امیدآفرینی کند. اگر تغییر ملموسی از سوی جریان انقلابی راهیافته به مجلس مشاهده نشود، در پاییز 99 سروکله جریان رقیب به دلیل تأثیر بر افکار عمومی، پیدا خواهد شد و باز اقتصاد کشور شرطی خواهد شد و جریان غربگرا بار دیگر ملت را به تماشای نتیجه انتخابات در آمریکا و وداع ترامپ و یا آمدن بایدن و سندرز دعوت میکند. مجلس یازدهم میتواند با تأسی از عملکرد مطلوب دستگاه قضا، با دقت بالا و کار کارشناسی، بستههای تقنینی کارآمد و مناسبی را برای تغییر ریل و حکمرانی مطلوب، دایر سازد و زمینهساز روی کار آمدن دولت جوان و حزباللهی در 1400 شود. انشاءالله.
ارسال نظرات